1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

رسانه‌ها در انقلاب ۵۷ و جنبش سبز:‌<br> از شبنامه تا فیس بوک

۱۳۸۸ بهمن ۲۱, چهارشنبه

انقلاب سال ۱۳۵۷ در زمان غیبت رسانه‌های الکترونیک و تلویزیون‌های فارسی‌زبان خارج از ایران اتفاق افتاد. جنبش سبز کنونی اما همه‌ی این امکانات را دارد به اضافه‌ی شبه‌رسانه‌ها. این تفاوت چگونه تاثیرگذار شده است.

https://p.dw.com/p/LyBS
عکس: AP / DW Fotomontage

«۱۰ خطای شاه»، «راهپیمایی سه میلیون نفری در سراسر کشور»، «اراده مردم بر گلوله و تانک پیروز شد»، «۶۰۰ نفر را در سینما رکس آبادان زنده زنده سوزاندند» اینها از جمله عنوان‌های اول روزنامه‌ها در سال ۱۳۵۷ بود.

«کسانی که گفتند نه غزه نه لبنان،به اسلام نه گفتند»، «توقيف دو روزنامه در يک روز»، «گزارش ديوان محاسبات از تخلف دولت در تعرفه‌های واردات کشاورزی»، «ماجرای یک میلیارد دلار مختومه نشده است»، «بحران شعارنویسی بر روی اسکناس‌ها» و «مدیرکل سابق سازمان زندان‌ها، معاون سیاسی وزارت کشور شد» چند نمونه از عناوین روزنا‌مه‌های تهران در حوادث پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ هستند.

هرچند ریشه تاریخی انقلاب ۵۷ را باید در وقایع سال ۱۳۴۲ و حتی پیش از آن یعنی کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲ دانست و برای فهم آن تا انقلاب مشروطیت هم به عقب بازگشت، اما جرقه‌های اولیه انقلاب در زمستان سال ۱۳۵۶ زده شد. این جرقه‌ها از شهریور سال ۵۷ کم‌کم به آتش تبدیل شد. و از همان مقطع بود که رسانه‌ها به عنوان یک بازوی اصلی اطلاع‌رسانی وارد میدان شدند.

از روزنامه‌های دوران انقلاب
از روزنامه‌های دوران انقلابعکس: DW

جواد طالعی، که در سال ۱۳۵۷ خبرنگار روزنامه کیهان بوده است، این مورد چنین می‌گوید: «از پنجم شهریور ۵۷ که شریف امامی به نخست‏وزیری رسید، اوضاع اجتماعی ایران به شدت بحرانی شد و اعتراضات گسترش پیدا کرد و در آن زمان مطبوعات توانستند با آزادی کار خود را انجام بدهند. به خصوص در روز ۱۷ مهر ۵۷ دولت سندی به اسم ’’منشور آزادی مطبوعات‘‘ را با نمایندگان سه سندیکای موجود در مطبوعات امضا کرد و بر مبنای آن متعهد شد در کار مطبوعات دخالت نکند. این آزادی تا روز ۱۵ آبان ۵۷ که ارتشبد غلامرضا ازهاری دولت نظامی را تشکیل داد، ادامه داشت

دوران نخست‌وزیری ازهاری مصادف شد با اعتصاب مطبوعات. این اعتصاب ۶۲ روز به طول انجامید و روز ۱۶ دیماه سال ۱۳۵۷، همزمان با اعلام رسمی نخست‌وزیری دکتر شاپور بختیار، پایان یافت.

آقای طالعی در مورد وضعیت مطبوعات در دوران بختیار چنین می‌گوید: «دوران نخست‏وزیری بختیار که مجموعاً ۳۴ روز بیشتر طول نکشید و به ۲۲ بهمن منتهی شد، آزادترین دوره‏ی مطبوعات ایران بود. روزنامه‏نگاران آن‏چه را می‏پسندیدند و می‏خواستند، می‏توانستند در مطبوعات منتشر کنند. ولی در همین دوران، گروه‏های فشار جدیدی مطبوعات را به شدت زیر فشار گذاشته بودند که خبرها و گزارش‏ها را به نفع هواداران آقای خمینی سانسور کنند. یعنی بیشتر خبرها و گزارش‏ها را به خواسته‏های هواداران آقای خمینی و خود ایشان که آن زمان در پاریس بودند، محدود کنند

ایران، در دورانی که از آن با نام جنبش سبز یاد می‌شود به گزارش سازمان‌های بین‌المللی به بزرگترین زندان روزنامه‌نگاران تبدیل شده است. در زمان نگارش این گزارش ۶۵ روزنامه‌نگار به دلیل ایفای وظیفه خبرنگاری در زندان به سر می‌برند. در طول هشت ماهه پس از انتخابات دهها نشریه و رسانه اینترنتی توقیف و آنها که باقی مانده‌اند در محاق سانسور گرفتار شده‌اند.

جواد طالعی می‌گوید در سال ۵۷ توقیف هیچ نشریه‌ای را به یاد ندارد: «این که روزنامه‏ای را توقیف یا موقتاً جمع کنند یا بیایند و تکه‏ای از آن را سانسور کنند، در سال‏های پیش از آن سابقه داشت ولی از اوایل سال ۵۷ به بعد ما دیگر چنین مواردی را تجربه نکردیم؛ جز یک مورد که منتهی به اعتصاب چهار روزه‏ی مطبوعات شد. به این شکل که در دوران شریف امامی، در حالی که سندیکا با نخست‏وزیر و وزیر مشاور در حال مذاکره برای رفع سانسور بود، سرهنگی را به تحریریه‏ی کیهان فرستادند که بر کار مطبوعات نظارت کند. اما اعضای تحریریه کیهان، بلافاصله دست از کار کشیدند. این مساله به آیند‏گان و اطلاعات هم سرایت کرد و کل روزنامه‏های بزرگ کشور برای چهار روز دست از کار کشیدند. این اعتصاب منتهی به صدور ’’منشور آزادی مطبوعات‘‘ شد

در مورد زندانی‌شدن روزنامه‌نگاران نیز شواهد تاریخی نشان می‌دهد که در سال‌های پایانی سلطنت شاه، تعداد کسانی که به دلیل کار حرفه‌ای روزنامه‌نگاری در زندان بوده‌اند بسیار کم بوده است. آقای طالعی در این مورد می‌گوید: «در آن زمان در مطبوعات دستگیری داشتیم. ولی همه به دلیل فعالیت‏های سیاسی خارج از حرفه‏ی روزنامه‏نگاری بود. مثلاً در خود کیهان تقریبا همیشه یک یا دو دوست و همکارمان در زندان بودند. اما آن‏ها کسانی بودند که در گروه‏های سیاسی علیه رژیم فعالیت می‏کردند. آن هم در گروه‏های سیاسی‏ای که یا معتقد به مبارزه‏ی مسلحانه بودند یا اصولاً هدفشان سرنگونی رژیم بود و یا انتقادهای خیلی شدید به رژیم داشتند. ولی هیچ‏کدام از این دوستان به خاطر کار مطبوعاتی بازداشت نشدند

’’شهروند-خبر‌نگاران‘‘ به جای خبرنگاران حرفه‌ای

در دوران شکل‌گیری جنبش سبز، با اعمال فشار روزافزون بر مطبوعات و رسانه‌ها و نیز دستگیری و بازداشت روزنامه‌نگاران حرفه‌ای، وظیفه خبررسانی را عناصر نوین دیگری ایفا می‌کنند.

مهدی محسنی، روزنامه‌نگار و نویسنده وبلاگ ’’جمهور‘‘ در این مورد می‌گوید: «وقتی ماهواره‏ها قطع باشند یا روزنامه‏ها اجازه‏ی انتشار نداشته باشند و یا صدا و سیمای مستقلی در ایران وجود نداشته باشد، بیشترین مراجعه‏ی مردم به اینترنت خواهد بود و یا حتی از طریق اس‏ام‏اس‏ها اخبار را می‏گیرند. پس این‏ها در اصل دارند نقش رسانه‏ها را در جامعه بازی می‏کنند. این که توانسته‏اند این کار را به خوبی انجام بدهند؛ بله قطعاً توانسته‏اند. ادامه‏ی این مبارزه شاید در این ۷−۸ ماه دلیل خیلی مشخصی بر این امر باشد

البته این جایگزینی از دید آقای محسنی نکات منفی نیز دارد. وی در مورد نقطه ضعف این شبه‌رسانه‌ها چنین می‌گوید: «یکی از اصول کار خبری این است که بتوانیم یک خبر را به درستی و با اطمینان کامل نسبت به اصالت آن منتشر کنیم. اتفاقی که الان افتاده این است که شهروند خبرنگارها که هرکسی با دوربین موبایل‏اش می‏تواند باشد، یا هر کسی که یک اکانت تویتر داشته باشد و یا در فیس‏بوک عضو باشد، می‏تواند به عنوان یک شهروند خبرنگار عمل کند، بعضی وقت‏ها اخباری را منتشر می‏کنند که ممکن است نسبت به صحت آن‏ها تردید وجود داشته باشد و یا نتوان بر اساس منابع موثق و مستقل آن‏ها را تایید کرد. نمونه‏‏ی این اتفاقات چند بار در طول این جنبش پیش آمده و باعث شده به خود جنبش لطماتی وارد شود

مفازه فروش تلفن همراه در تهران - تلفن همراه از هر شهروند یک خبرنگار ساخته است
مفازه فروش تلفن همراه در تهران - تلفن همراه از هر شهروند یک خبرنگار ساخته استعکس: DW

و البته شاید بتوان جوان‌تر شدن جمعیت ایران و به تبع آن جوان‌تر بودن کنشگران جنبش سبز نسبت به انقلاب ۵۷ را دلیل دیگری برای ’’سایبری‌تر‘‘ شدن فضای کنونی دانست. به عبارت دیگر شاید اگر ترکیب سنی جنبش سبز تا این حد جوان نبود، این جنبش تا به این اندازه رنگ و بوی اینترنتی به خود نمی‌گرفت.

مهدی محسنی ضمن تایید این نظر، از جنبه‌ی دیگری نیز به این موضوع نگاه می‌کند. او می‌گوید: «این جنبش اتفاق دیگری را هم در پی داشته است؛ افراد میان‏سال و یا کسانی که در سنین جوانی از کامپیوتر یا اینترنت استفاده نکرده بودند، الان سعی می‏کنند این آموزش را ببینند. یا خودآموزی انجام بدهند و یا از دیگران کمک بگیرند تا بتوانند از اینترنت استفاده کنند. یعنی این جنبش به نوعی موجب نفوذ اینترنت و استفاده از کامپیوتر در نسلی شده که شاید فکر می‏کرد نیازی به استفاده از آن ندارد

شبنامه و کاست به جای فیس‌بوک و تویتر

فشار بر مطبوعات و رسانه‌ها و دستگیری و بازداشت روز‌نامه‌نگاران در دوران جنبش سبز، نتوانست خلل چندانی در اطلاع‌رسانی ایجاد کند چرا که اینترنت، اس‌ام‌اس و دهها وسیله نوین ارتباطی دیگر می‌توانست جای آنها را پر کند.

در سال ۵۷ و در بحبوحه انقلاب اما، مطبوعات ایران ۶۲ روز در اعتصاب بودند. در آن دوران خبری هم از اینترنت و تویتر و فیس بوک نبود. در آن زمان آنچه به کمک مردم می‌آمد شبنامه و کاست بود.

مرگ ندا − این تصویر به تاریخ رسانه پیوست
مرگ ندا − این تصویر به تاریخ رسانه پیوستعکس: picture-alliance/ dpa

جواد طالعی در این مورد چنین می‌گوید: «شب‏نامه‏ها به اشکال مختلف پخش می‏شدند. از طرفی سندیکای روزنامه‏نگاران در غیاب مطبوعات، بولتنی منتشر می‏کرد و آقای رضا مرزبان استاد دانشکده‏ی علوم ارتباطات اجتماعی و فیروز گوران از اعضای شورای سردبیران روزنامه‏ی ’’آیندگان‘‘ این بولتن را به سفارش هیأت مدیره‏ی سندیکا منتشر می‏کردند و خبرها را در اختیار مردم می‏گذاشتند. یا مثلا روزنامه‏ی ’’نوید‘‘ که متعلق به حزب توده‏ی ایران بود و به وسیله‏ی ’’رحمان هاتفی‘‘ تهیه می‏شد، از سال ۱۳۵۴ در ایران مرتب به صورت کاملا محرمانه چاپ و منتشر و دست به دست بین مخالفین رژیم، به خصوص در جبهه‏ی چپ، پخش می‏شد

وی پخش کاست‌هایی از سخنرانی‌های آیت‌الله خمینی را نیز راه دیگر اطلاع‌رسانی دانسته و می‌گوید: «از طرف دیگر، کاست‏های سخنرانی‏های آقای خمینی دست به دست در تکیه‏ها، مساجد، محافل مذهبی و همین‏طور در بازار و جاهای دیگر می‏چرخید. گروه‏های مختلف سیاسی نیز نشریه‏های کوچک و یا بیانیه‏های‏شان را پخش می‏کردند. همه‏ی این‏ها در آن دوران به صورت محرمانه و در سایه‏ی ترس و هراس بین مردم پخش می‏شد

و امروز وبلاگ‌ها، سایت‌های اینترنتی، تویتر، فیس‌بوک و دیگر شبکه‌های اینترنتی توانسته‌اند جای روزنامه‌ها و سایت‌های رسمی‌تر را پر کنند. شاید از همین روست که بخشی از سپاه پاسداران ایران، با نام ’’ارتش سایبری ایران‘‘ کار هک کردن و فیلترینگ اینگونه رسانه‌ها را وظیفه‌ی اصلی خود قرار داده است. اما به قول مهدی محسنی، جدال اصلی در جای دیگری است: «واقعیتی که شاید حکومت ایران آن را نادیده می‏گیرد این است که جدال اصلی نه در اینترنت و نه در درون فضای مجازی، بلکه در فضای حقیقی جریان دارد. آن‏ها ممکن است با ’’ارتش سایبری‘‘ بتوانند چند سایت را هک کنند، یا سرعت اینترنت را کاهش بدهند و یا آن را موقتا قطع کنند، اما اتفاق اصلی در خیابان‏های تهران و در خیابان‏های ایران می‏افتد

میترا شجاعی

تحریریه: رضا نیکجو