1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

"مادر قلب اتمی"، گامی استوار در سینمای جوان ایران

شهرام اسلامی۱۳۹۳ بهمن ۲۳, پنجشنبه

"مادر قلب اتمی"، فیلمی پرجاذبه ساخته علی احمدزاده است که در بخش فروم جشنواره بین‌المللی فیلم برلین به نمایش در آمد. این فیلم با ساختاری جالب و موفق دغدغه‌ها و مشکلات نسل جوان ایران کنونی را ترسیم می‌کند.

https://p.dw.com/p/1EZxH
عکس: Berlinale 2015

"مادر قلب اتمی"‌ساخته علی احمدزاده در بخش فروم برلیناله ۲۰۱۵ اکران شد. احمدزاده که نویسنده فیلمنامه نیز است، از نقش‌آفرینی بازیگران خوبی هم‌چون ترانه علیدوستی، پگاه آهنگرانی، مهرداد صدیقیان و محمدرضا گلزار بهره برده است.

این فیلم نمونه‌ی کارآمدی از سینمای جوان ایران است. دیالوگ‌ها، سرعت تحولات و موضوعات فیلم بیش از همه نمایشگر دغدغه‌های نسل جوان ایران است.

عنوان فیلم ظاهراً برگرفته شده از پنجمین آلبوم گروه راک بریتانیایی"پینک فلوید" است. این آلبوم نخستین بار در سال ۱۹۷۰ منتشر شد.

نام اصلی این آلبوم نخست عنوان دیگری بود. اما در پی یافتن عنوانی جدید یکی از اعضای گروه با جستجوی در روزنامه‌های قدیمی چشمش به مطلبی می‌افتد که درباره زن حامله‌ای است که به علت بیماری صاحب دستگاهی برای تنظیم ضربان قلب (دفیبریلاتور) با باتری اتمی شده است. از آن پس این آلبوم و قطعه اصلی آن به نام "مادر قلب اتمی" معروف شد.

در فیلم نیز یکبار به این موسیقی و گروه پینک فلوید اشاره‌ای می‌شود. البته برنامه اتمی ایران و زیان تششعات اتمی در فیلم مورد گفت‌وگو قرار می‌گیرند، اما برنامه اتمی ایران تنها یکی از موضوعات فیلم به شمار می‌آید.

بخش اعظم فیلم احمدزاده همانند فیلم "تاکسی" پناهی در اتومبیل سپری می‌شود. دو دوست آرینه (ترانه علیدوستی) و نوبهار (پگاه آهنگرانی) از یک پارتی شبانه قصد بازگشت به خانه با ماشین خود را دارند. در مسیر راه با افراد و حوادثی روبرو می‌شوند که در فیلم در دو بخش "واقعی" و "فراواقعی" به نمایش گذاشته می‌شوند.

احمدزاده که به همراه محمدرضا گلزار که جشنواره برلین آمده و در سالن سینما حضور داشت، در توضیحاتی پس از نمایش فیلم، ۳۰ دقیقه اول آن را بخش "رئال" و باقی فیلم را بخش "سورئال" خواند.

دختران در راه به "کامی" (مهرداد صدیقیان) یکی از دوستان خود برمی‌خورند و او را سوار می‌کنند. چندی نمی‌گذارد که تصادفی رخ می‌دهد و از اینجا روند واقعی فیلم با ورود چهره‌‌ی مرموزی وارد فاز "سورئال" می‌شود.

زبان و چگونگی دیالوگ‌ها

زبان چهره‌های فیلم، زبان جوانان امروز ایران است. دیالوگ‌ها کوتاه و همراه با طنز و لودگی است. برخی از گفت‌وگوها دو پهلو یا حتی بار معنایی متفاوت دارند. سطحی‌نگری و لغزش‌های فکری و زبانی نیز ظاهراّ خصوصیت نسل جوان است.

موضوعات گفت‌وگوها نیز برخاسته از وضعیت فکری، اجتماعی و سیاسی جوانان است. در فیلم ارائه موضوعات ترتیبی گزینشی دارد، که البته ناشی از تامل احمدزاده، به عنوان کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس است.

در بخش نخست فیلم به راحتی می‌توان دید که جوانان ایرانی با موضوعات و مسائل دیگری به غیر از آنچه رسماً در ایران تبلیغ و ترویج می‌شود، مواجه هستند. در واقع با طور آشکار و نیمه‌آشکار گفته می‌شود که نحوه زندگی جوانان و حتی آرزوهای آنان در تقابل با شرایط کنونی در ایران است.

خارج شدن از ایران، بمب اتمی، آلودگی هوا و محیط زیست و بیماری‌های مربوط به این آلودگی و غیره دربخش اول فیلم مورد گفت‌وگو قرار می‌گیرند.

Berlinale 2015 Madare ghalb atomi EINSCHRÄNKUNG
عکس: Berlinale 2015

پدیده‌‌ی "بینامتنی" که در ادبیات مدرن به‌طور گسترده در رمان‌ مورد استفاد قرار می‌گیرد، در فیلم احمدزاده حامل پیام‌هایی مشخص و معنادار است. خواندن آواز "ما دنیاییم" اثر مایکل جکسون و لاینل ریچی برشی در فیلم، درست پیش از تصادف و ورود به بخش "سورئال" است. به گفته احمدزاده قسمت اول فیلم پیام صلح و دوستی در ایران و جهان را حمل می‌کند. دوستی صمیمی میان آرینه و نوبهار، نماد همزیستی میان ادیان و عقاید مختلف در درون جامعه ایران است.

پس از تصادف و حضور پلیس حتی به فیلم موفق "آرگو" ساخته "بن افلک" نیز اشاره می‌شود، مأمور انتظامی که نامش شباهت به نام کارگردان دارد، می‌خواهد بداند که چه مورد مشخصی از این فیلم ایراد دارد. ارینه به او می‌گوید که این فیلم همه ایرانیان را "احمق" پنداشته است. مامور انتظامی که از سر و وضع دختران و تصادف پیش آمده دلخوشی ندارد، در یک جمله کوتاه یکی از ویژگی‌های این جوانان کنده‌شده از نظام موجود را بیان می‌کند: «حتی شما‌ها هم با این سر و وضعتان، یکی‌جاهایی با نظام هم‌سو می‌شوید.»

بخش فراواقعی فیلم

پس از تصادف، مرد مرموزی (محمدرضا گلزار) هم‌چون "توفان" وارد ماجرا می‌شود و پس از پرداخت هزینه راننده آسیب‌دیده تا آخر فیلم، تنش و ترس ایجاد می‌کند. توضیحی "منطقی" برای آمدن و رفتن وی نیست. یک‌دفعه سر و کله‌اش پیدا می‌شود؛ توگویی نیروی شیطانی است که به ازای کمک به انسان‌ها در شرایط نیاز، حال سهم زیادی از آنان طلب می‌کند. رفع نیازی مادی و عاجل در ازای تسخیر روح.

این مرد مرموز علناً از دیکتاتورهای جهان، نظیر صدام، چاوز، بشار اسد و هیتلر طرفداری می‌کند. در جایی حتی فردی به نام "مجید التکریتی" سوار ماشین می‌شود که مرد مرموز می‌گوید، همان صدام است. پخش صدای هیتلر و لذت‌بری مرد از نطق وی، بیانگر نزدیکی مرد با چهره‌های "سیاه" تاریخ است. موضوعی که وی را نیز در کنار آنان قرار می‌دهد.

بررسی شخصیت این مرد مرموز، شاه کلید ورود به فیلم و رمزگشایی از آن است. چهره‌‌ای اهریمنی که جنگ، تنش، وعده‌های توخالی و حتی مرگ را نمایندگی می‌کند. در داستانی با پسزمینه مسیحی حتی می‌توان آن را "دجال" (مسیح دورغین، ضدمسیح) نامید. گرچه در فیلم مادر قلب اتمی، آرینه متعلق به اقلیت مسیحی در ایران است و گمانه‌زنی در این‌باره را موجه می‌کند.

این شخصیت فیلم را می‌توان حتی نمادی از "ساختارهای" اجتماعی هم‌چون دین، ایدئولوژی، دولت یا روزمرگی و عادت" قلمداد کرد.

علی احمد‌زاده، کارگردان "مادر قلب اتمی" برای نمایش فیلمش راهی برلیناله شده بود.
علی احمد‌زاده، کارگردان "مادر قلب اتمی" برای نمایش فیلمش راهی برلیناله شده بود.عکس: Ali Ahmadzadeh

او همه جا حضور دارد، بی‌آنکه از او کسی طالب کمک یا مداخله‌ای باشد. قدرتی به ظاهر فراانسانی دارد. زرنگ، باهوش و همزمان سنگدل است.

مرد مرموز در فیلم به زبان‌های عربی و انگلیسی تکلم می‌کند، با مهارت پیانو می‌نوازد و ارتباطات عجیب و غریبی با افرادی ناشناس دارد.

زنگ موبایلش، گرفته شده از ملودی فیلم‌های علمی- تخیلی است. برای کسانی که با سریال معروف "پیشتازان فضا، نسل بعدی" آشنا هستند، سریعاً به هم‌خوانی این مرد مرموز و موجودی فراانسانی در این سریال به نام "کیو" پی می‌برند.

او مدعی است که از جهانی موازی با جهان واقعی آمده است. نخست می‌خواهد نوبهار را که مبتلا به بیماری "ام اس" است با خود به جهانی دیگر برد؛ جهانی بهتر از جهان واقعی. سرانجام از عشق خود به ارینه پرده برمی‌دارد. پایان فیلم بیش از آنکه هیجان‌انگیز باشد، دلهره‌آور است و بدل به بازی مرگ و زندگی می‌شود.

گرچه کارگردان نیز هم‌چون تماشاگران قائل به جدایی دو بخش واقعی و فراواقعی است، اما بافت بخش فراواقعی فیلم از تار و پود جهان واقعی است. شاید بخش فراواقعی فیلم حتی بیش از قسمت نخست بیانگر دنیای برزخی کنونی جوانان ایرانی در این فیلم است. از وضعیتی که نیروی اهریمنی فراهم کرده نه می‌توان گریخت و نه می‌توان آن را پذیرفت.

پرش از قسمت در همین زمینه

در همین زمینه

نمایش مطالب بیشتر